فشن آیکون: میشل اوباما
میشل اوباما در لباس شب چیندار و تک-شانهی شیفون، پوشیده در تکهدوزیهای پر و منجوقدوزیهای «جیسون وو»، خیرهکننده بود. «وو» دقیقاً همان شب از طریق تلویزیون متوجه شد که بانوی اول طرح او را انتخاب کرده است.
میشل اوباما در لباس شب چیندار و تک-شانهی شیفون، پوشیده در تکهدوزیهای پر و منجوقدوزیهای «جیسون وو»، خیرهکننده بود. «وو» دقیقاً همان شب از طریق تلویزیون متوجه شد که بانوی اول طرح او را انتخاب کرده است.
در ۱۹ سپتامبر۱۹۶۱، جکلین کندی با پوشیدن این پیراهن دو رنگ Chez Ninon در مراسم شام رسمیای که به افتخار پرزیدنت مانوئل پرادو -رئیسجمهور پرو- ترتیب داده شده بود، استاندارد جدیدی از شکوه و وقار را به کاخ سفید معرفی کرد.
در سالهای آینده تنها میتوانم امیدوار باشم که شاید در رؤیاهایم بتوانم نیمی از شیکپوشی ِ پر زرقوبرقی که آیریس در طول زندگیش داشته را تجربه کنم.
لباسهای «اورسایز» فارغ از سایز بدن طراحی میشوند. برشهای این لباسها معمولا هندسیاند و بر اساس شکل و فرم بدن و برجستگیها و فرورفتگیهای آن نیستند. این لباسها معمولا گشاد و آزادند و رها بودن بدن در آنها، ویژگی مهم اورسایز است. اورسایز تقریبا تاریخی صد ساله را طی کرده است و در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی بود که توانست به عنوان یک سبک مستقل شناخته شود و در میان زنان و مردان طرفداران بسیاری پیدا کند.
سبک «مینیمال» از هنرهای تجسمی آغاز شد. از میان هنرمندان روسی به وجود آمد و در آمریکا شکل گرفت. مینیمالیستها با از بین بردن فریبندگی تصویری به شکلها و رنگهای خالص دست یافتند. آنها سادهگرایی را دنبال میکردند. مشهورترین جمله در باب مینیمال را لودویگ میس فن در روهه گفته است: « کمتر، بیشتر است.» با جایگذاری این جمله در هر کجا و همیشه میتوان متوجه شد که یک اثر مینیمال است یا خیر.
لباسهای مفهومگرا عموماً از فرم بدن پیروی نمیکنند. طراحی آنها متقارن نیست. روی پارچهها نیز به عمد پارگی ایجاد میشود. این ناتمام بودن یکی از ایدههای مهم ساختارشکنان است. آنها سؤالی ایجاد کردند: چرا محصول نهایی باید به اتمام برسد؟
فیلم مودیلیانی روایت زندگی آمادئو مودیلیانی نقاش قرن بیستم را به تصویر میکشد. به جنون و عشق او در زندگی و هنرش میپردازد. همچنین نگاهی به رابطهی پرتنش و رقابت میان پابلو پیکاسو و مودیلیانی دارد. آمادئو نقاشی دائمالخمر و فقیر بود که نقاشیهایش فروش نمیرفتند و تا زمان مرگ در فقر زیست.
دههی ۱۹۷۰ اغلب با عنوان «دههای که سبک فراموشش کرد» مورد انتقاد و تمسخر قرار میگیرد، دوران مد پلورالیستی (کثرتگرایانه) و «از هر دری سخنی». در این دوره آشوبهای اجتماعی و بیثباتی اقتصادی باعث ایجاد شکلی از روانگسیختگی در عرصهی مد و لباس شد. سبکهایی ناهمگون همچون رمانتیسیسم نوستالژیک، دیسکو، گلام، پوشش اسپرت، پانک و جنبشهایی نظیر «مشکی زیباست» (Black is Beautiful) و «آزادی زنان» برجسته شد تا دههای خلق شود که شتابزده، جسورانه، جوانپسند و پرشور بود. در چنین ملغمهای، به شکلی بیصدا و خاموش، صنعت مد به سبکهای شیک و برازنده، کارآمد، معقول و باکیفیت پوشش کلاسیک بازگشت.
هنوز حساب کاربری ندارید؟
ایجاد حساب کاربری